گفتند خلايق كه تويي يوسف ثاني چون نيك بديدم، به حقيقت، به از آني ( حافظ )
مقدمه
يكي از ويژگيهاي رواني آدمي اين است كه هماره در رويارويي با امر تازه و بديع، حالت دفاعي به خود ميگيرد و كمتر به پذيرش آن گردن مينهد. اين امر به ويژه آن گاه تشديد ميشود كه پديدهي جديد حالت رمزگونه داشته باشد و اعتقاد به آن، زمينه ساز تحولي بنيادين در باورها، انديشه، منش و روش زندگي او شود. برعكس، در برابر موضوعي كه پيشينه داشته يا در زمانهاي پيش، يك يا چند بار رخ داده است، مقاومت چنداني از خود نشان نميدهد و به سادگي، آن را ميپذيرد.
يكي از شيوههاي چيره شدن بر اين وضعيت، عادي جلوه دادن آن مسأله است. يعني بايد اين نكته را به جامعه تبيين كرد كه موضوع مورد نظر، مسبوق به سابقه بوده و براي ديگران نيز رخ داده است. قرآن كريم نيز همين شيوه را به كار گرفته است. در صدر اسلام، روزه، حكمي جديد و همراه با اندكي مشقت بود؛ زيرا روزه دار ميبايست از بسياري از امور مباح چشم بپوشد و از ارتكاب آنها خودداري كند. شايد برخي مسلمانان در برابر چنين حكم بيسابقهاي، واكنش نشان ميدادند و آن را به سختي ميپذيرفتند. از اين رو، قرآن كريم، ابتدا مسلمانان را از نظر رواني براي پذيرش آن آماده ميكند. خداوند متعال ميفرمايد:
يا ايها الذين امنوا كتب عليكم الصيام كما كتب علي الذين من قبلهم.(1)
اي كساني كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما نوشته شد، همان گونه كه بر پيشينيان شما، نوشته شد.
يعني مپنداريد كه اين تكليف، مسألهاي بيسابقه و فراتر از توانايي شما است. هرگز چنين نيست؛ زيرا وجوب روزه، حكم متداولي است كه گذشتگان نيز موظف بودهاند آن را انجام دهند.
:: موضوعات مرتبط:
*****مهدویت***** ,
مقالات ,
,
:: برچسبها:
مهدویت ,
انتظار ,
یوسف زهرا(س) ,